|
||||
|
در این روزها که سریال یوسف پیامبر(ع) از تلویزیون پخش می شود بحث های مختلفی درباره این مجموعه تلویزیونی در جامعه به وجود آمده است.عده ای مباحث زیبایی شناسانه و تکنیکی این سریال را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و عده ای از پژوهشگران و اندیشمندان نسبت به تطبیق داستان با روایتهای اسلامی مباحثی را مطرح کرده اند.اما این مقاله ابعاد تاریخی این فیلمنامه را مد نظر قرار می دهد ودر آن مداقه می کند.هدف از این نوشتار بررسی واقعیتهای تاریخی داستانی است که در سریال بر آن تاکید شده است.
داستان اصلی این سریال از دو بخش پدید آمده است.بخش اول که روایت اصلی است و بر آمده از متن قرآن کریم و روایات می باشد و شخصیت پردازی آن بر مبنای همین متون و نصوص است.مثل حضرت یعقوب(ع) حضرت یوسف(ع)،بنیامین ،سایر برادران و .... بخش دیگر فیلم نامه که همان زمینه،پی رنگ و شخصیت پردازی کاراکترهای فرعی است بر پایه برخی روایات عهد عتیق و یا یافته های تاریخی و روایات تاریخی مصر باستان است که می توان به شخصیت پردازی کاهنان معبد،آخناتون،همسر آخناتون نفرتیتی ،بانو تی و ...اشاره کرد.بخش اول به علت وجود نص صریح قرآنی مقبول و کوشیده شده عینی سازی گردد.اما در بخش دوم با توجه به عدم قطعیت روایات تاریخی لزوما واقعی و منطبق با حقایق نیست.(اگرچه می تواند باشد).
داستان یوسف از داستانهایی است که با تفاوت ها و شباهتهایی در قرآن کریم (سوره یوسف)و عهد عتیق(سفر پیدایش)بدان اشاره شده است.لذا علاوه بر مسلمین این واقعه ذهن مسیحیان و یهودیان را نیز به خود مشغول داشته است.در جریان اکتشافات باستان شناسی تاریخ مصر در دو سده اخیر علاوه بر اهداف سودجویی مالی و علمی، نوعی نگاه دینی نیز مد توجه بوده است که پژوهشگران غربی در پی تطبیق روایات عهد عتیق و کشفیات خود بودند.دوروایت اصلی با محوریت سرزمین و تاریخ مصر درعهد عتیق و قرآن کریم ، روایت حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع) آمده است. لذا ادبیات علمی تطبیقی در این زمینه در متون و پژوهشهای غربی و اسلامی پدید آمده است.
دوروایت اصلی با محوریت سرزمین و تاریخ مصر درعهد عتیق و قرآن کریم ، روایت حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع) آمده است
نویسنده فیلمنامه این سریال نیز برای پردازش و توسعه پی رنگ داستان از برخی منابع تاریخی جدید بهره برده است .البته درباره صحت روایت انتخاب شده مباحثی و جود دارد که در ذیل به آن پرداخته می شود. .درباره زمان حیات و دعوت حضرت یوسف دو نظریه وجود دارد:
1-یوسف پیامبر هم عصر آمنحوتپ چهارم Amenhotep IV یا آخناتونAkhenaton:
این فرمانروا در سال 1380 قبل از میلاد به حکومت مصر رسید. او فرزند آمنحوتپ سوم و ملکه تی بود. وی که از دودمان هجدهم بود آیینی یکتاپرستانه را بنیاد نهاد.او همان گونه که در مجسمه باستانی اش مشهود است مردی بسیار لاغر اندام با چهره ای لطیف و حساس و کاسه سر دراز و بدنی بسیار ظریف بوده است. بنا به گفته ویل دورانت در تاریخ تمدن او به محض این که به شاهی رسید سخت به مخالفت با دین آمون و کاهنان برخاست.او شخصا انسانی فاضل و پاکدامن بود و به مخالفت با عیاشی ها ی کاهنان و زنان مصری که به نام همسران آمون در واقع اسباب عشرت کاهنان بودند پرداخت .او با پول پرستی و فساد کاهنان مصری به شدت مخالفت کرد و با کمال شجاعت اعلام کرد همه خدایان دین آمون پست و بت پرستانه است و جهان را جز خدای یگانه "آتون "نیست.ازآثار مکتوبی که از او به جای مانده است و در ذیل می آید او اعتقاد داشت خدایی بالاتر از همه در خورشید است که سر چشمه روشنی و زندگی بر روی زمین است .او نام خود را از آمون حوتپ به معنای "دوستدار آمون" به آخناتون یا" آتون راضی است" تغییر داد.
این فرمان روای مصر بر این باور بود که آتون پروردگار همه ملتها و اقوام است.او دستور داد نام تمام خدایان غیر از آتون از نوشته و ساختمانهای مصر حذف کنند.مجسمه خدایان نابود گردد و فقط از آتون یک نقش بر اماکن عمومی قرار گیرد که همان نقش خورشید است.مساله خورشید یکی از مسائل غامضی است که در زمینه عقیده آخناتون وجود دارد.آخناتون در شعر زیبایی که از روزگار باستان بر الواح و پاپیروسها برجای مانده خدای آتون را این گونه توصیف می کند:
وه که برآمدن تو از افق آسمان چه زیباست
ای آتون زیبا و ای سر چشمه زندگانی
در آن هنگام که از مشرق طلوع می کنی
سراسر زمین را به زیبایی خود آکنده می سازی
....
ای خدای یگانه که هیچ کس قدرت تو را ندارد
تو زمین را آن چنان که خواستی آفریدی
در آن هنگام خود تنها بودی
مردم وجانوران بزرگ و کوچک و هر چه بر روی زمین است ....
و سرزمین مصر ونیل را در اراضی سفلی تو آفریدی
وی دستور داد که در سراسر مصر آتون را بپرستند و او را خدای یکتا بدانند که خالق و حافظ همه موجودات است.درباره اعتقاد آخناتون به آتون عقاید مختلفی و جود دارد.اگرچه عده ای معتقدند وی خورشید پرست بوده است و آتون همان خورشید است،عده ای از پژوهشگران معتقدند خورشید نمادی از خدای او و سمبل رحمت واسعه اوست.
او از شهر تبس یا طیبه پاییتخت مصر متنفر بود و آن را نجس می دانست.لذا دستور داد مقامات دولتی و بزرگان به همراه خانواده اش مهاجرت کنند و شهری نو به عنوان پایتخت بنیاد کنند.یکی از مهم ترین مخالفان این مهاجرت و دین جدید او مادرش بانو تی یا تیه بود. تی یا تیه(Tiye) شهبانوی مصر باستان و سوگلی زنان فرعون آمنحوتپ سوم و مادر خاندان عمارنه بود. پدر و مادر او یویا و تویا از بزرگان و دینسالاران مصر بالا و از شهر مین بودند.
برپایه دادههای دردست او پیش از پادشاهی آمنحوتپ با وی پیمان زناشویی بست. تا 1385 (پیش از میلاد) که آمنحوتپ به پادشاهی رسید آنان شش فرزند داشتند که از میان آنان در آینده آخناتون به فرعونی رسید. آمنحوتپ توجه ویژهای به تی داشت و به نام او نیایشگاههایی چند ساخت. همچنین یک کاخ و یک دریاچه مصنوعی برای همسرش فراهم نمود. او بر
این اساس از قوی ترین زنان مصر بود و رو در روی آخناتون ایستاد. در مقابل بانو تی، نفر تیتی یار و غمخوار آخناتون و مومن به آتون بود.از متون و مجسمه های آن عصر بر می آید نفرتیتی از زیباترین زنان مصر بوده است.در برخی تصاویر که از آن روزگار به جای مانده آخناتون و نفر تیتیی در کنار فرزندانشان زیر سایه خدای خورشید به نیایش و زندگی مشغولند و آتون آنها را با شعاع رحمتش می نوازد. او از نفرتیتی فرزند پسر نداشت و فقط 7 دختر حاصل زندگیش با او بود.بر خلاف مجوز اجتماعی برای ازدواج مجدد وی این کار را نکرد.البته برخی روایتهای تاریخی بر خلاف این امر گواهی می دهد.
در نهایت پس از برگزاری جشنی به مناسبت برپایی شهر جدید و آیین نو با حضور بانو تی ،نفرتی تی مفقود و تعادل روحی فرعون جوان بر هم می خورد.حملات شدید از سمت شام نیز او را بسیار می آزارد.در نهایت بر اثر تالمات روحی و شاید توطئه کاهنان در سنی کمتر از سی سال در سال 1362 قبل از میلاد بدرود حیات می گوید. پس از فرعونی به نام توت انخ امون به سلطنت می رسد. شجرهنامه توتانخآمون هنوز به طور دقیق شناخته نشده است و نظریههای گوناگونی وجود دارد. مثلاً مورخان نمیدانند که آیا او فرزند آخناتون است یا آمنهوتپ سوم. توتانخآتون در 9سالگی با سومین دختر آخناتون و نفرتیتی، انخاسنپاآتون (کسی که برای آتون زندگی میکند) ازدواج میکند و پس از مرگ توتانخآمون با همکاری کاهنان به پادشاهی میرسد. فرعون جوان، تحت تأثیر وزیرش ، دستور میدهد که تمامی نامهای آتون و آخناتون را از معابد پاک کنند و نام آمون را که در دوره ی حکومت آخناتون حذف شده بود دوباره حک کنند. از آن پس، به دستور کاهنان ، بردن نام آخناتون که جنایتکار بزرگ خوانده میشود قدغن است. او پایتخت خود را شهر تبس (که از زمان آخناتون رها شده بود) قرار میدهد و حدود 10 حکومت میکند، بی آن که پادشاهی او جلال یا درخشندگی خاصی داشته باشد. وی آخرین فرعون دودمان شکوهمند هجدهم است؛ و پادشاهی حکومت را به رامسسیان (دودمان نوزدهم) که حضرت موسی(ع) در دوره آن سلسله ظهور کرد ، میسپارد.
یکی از کسانی که قبل از آقای سلحشور از روایت ظهور یوسف پیامبر در عصر آخناتون حمایت کرده توماس مان در رمان چهار جلدى یوسف و برادرانش بوده است. توماس مان در نوشتن رمان یوسف به این نتیجه تاریخی رسیده بود که یوسف را در دوره سلسله هجدهم مصر قرار دهد، به این معنى که در آن یوسف با پادشاه آتون پرست اخناتون، هم عصر باشد.
2-یوسف پیامبر هم عصر آپوفیس(Apophis)هیکسوس
در مقابل نظریه بالا،عده زیادی بر این اعتقادند بنا بر بسیاری از شواهد و قرائن تاریخی حضرت یوسف در حدود 1600 قبل از میلاد مسیح (ع) ظهور یافته است.لذا وی هم عصر پادشاهی هیکسوسها در مصر بوده است.هیکسوسها مردمانی از نژاد سامی هستند که نخستین بار در بخش شرقی دلتای نیل پدیدار گشتند و دوره میانه دوم را در مصر باستان بنیاد نهادند. اینان در سده هفدهم (پیش از میلاد) به قدرت رسیدند و در مصر پایین و میانه بیش از صد سال فرمان راندند و دودمان پانزدهم فرمانروایی مصر و شاید دودمان هفدهم بردهدار را در این سرزمین بنیاد گذاردند.
از آنجایی که آنها نامهایی همانند نامهای کنعانی داشتهاند و برای نمونه نامهایشان در بر دارنده نام ایزدان کنعانی چون بعل و انات بود برخی گمان میکنند که هیکسوسها از تبار کنعانی بودهاند. دیگر نگرهها دراینباره بر فنیقی یا عبری بودن آنها استوار است.
ویل دورانت در تاریخ تمدن خود جلد 1 صفحه 352 می نویسد شاید رفتن بنی اسراییل به مصر پس از تسلط هیکسوسها بوده است و تصور می کرده اند چون این قوم قومی سامی است در مصر تحت حمایت آنان قرار می گیرند.این مورخ معتقدست حضور بنی اسراییل در مصر با دعوت یوسف(ع) از سال 1650 ق م آغاز و با رهبری موسی(ع) در سال 1220 قم به پایان رسید.
در کتاب تاریخ جهان لاروس ج 1 به صراحت به این موضوع اشاره شده است .در این کتاب اشاره شده ست که آپوفیس فرمانروای هیکسوس مصر یوسف عبرانی را پاس داشت و بدو مقام و جایگاه بخشید.
سید حسین زرهانی
گروه جامعه و سیاست سایت تبیان
|
||
|
||
ParsiBlog.comپیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ فارسی |